درباره این اختلال نمیتوان علل خاص و مشخصی را معین کرد اما با این حال تجربیاتی که افراد در دوران نوجوانی داشتهاند میتواند در بروز اختلال بدریخت انگاری موثر باشد.
نوجوانی دورانی است که افراد با کوچک ترین تمسخر و یا واکنش منفی ناراحت شده و در تلاش برای اصلاح مشکل خود هستند.
وقتی نوجوان به این باور برسد که بدن او مشکل دارد، این دیدگاه به باور ذهنی او تبدیل میشود.
در واقع فرایندهای شناختی نقش اساسی را ایفا میکنند که به شکلهای گوناگونی تحریف میشوند.
نوجوان نیز با رفتارهای وارسی کردن سعی در کاهش علائم اضطراب خود دارد و موقتا آن را خاموش کرده اما مجددا اشتغالهای ذهنی باعث تقویت اضطراب فرد میشود.