چرا طلاق اتفاق می افتد؟
مشکلات رفتاری و اخلاقی، دخالت های نا به جای والدین، اختلاف طبقاتی و فرهنگی، اختلاف در عقاید مذهبی، مسائل مالی و اقتصادی، ازدواج در سنین پایین، فقدان آموزش های مناسب، خیانت، ناسازگاری جنسی از جمله مشکلاتی هستند که در ادامه به تفصیل هر کدام را بررسی کرده ایم:
خیانت:
خیانت به معنای شکستن تعهد و توافق بین زوجین برای انحصار روابط عاطفی و جنسی است. خیانت موجب از بین رفتن اعتماد بین زوجین می شود و پایه های زندگی مشترک را سست می کند. شخصی که مورد خیانت واقع شده دچار خشم، ناراحتی و همچنین مشکلات روانی و جسمی می شود. این امر یکی از دلایل مهم طلاق است که متاسفانه در جامعه ی امروز در حال گسترش است.اگر چه که خیانت امری غیرقابل پذیرش و غیر قابل توجیه است، اما نیاز به ریشه یابی دارد .این امر دلایل متعددی دارد که از جمله آن می توان به از بین رفتن عشق و علاقه، عقده های جنسی، انتقام جویی زیاده خواهی و تنوع طلبی، نارضایتی جنسی، روابط زناشویی سرد و یکنواخت، تربیت خانوادگی غلط، ازدواج اجباری، گسترش شبکه های اجتماعی و فضای دیجیتال بدون آموزش برای استفاده صحیح از آن اشاره کرد. خیانت تاثیراتی بر فرد خیانت کار می گذارد. مشکلات جسمی و بیماری های مقاربتی،احساس گناه و عذاب وجدان و تغییرات خلقی از جمله ی این تاثیرات است. البته گاهی زوجین با وجود خیانت همسر به دلایلی تصمیم می گیرند که به زندگی مشترک خود ادامه بدهند، که این مورد بسیار دشوار است، زیرا آثاری که خیانت بر اعتماد طرف مقابل می گذارد، به راحتی قابل جبران نیست. بنابراین اگر زمانی چنین تصمیمی گرفتید علاوه بر راهنمایی گرفتن از مشاورین خانواده، تست های سلامتی برای بیماری های مقاربتی از جمله ایدز و اچ پی وی را نیز انجام بدهید تا از سلامتی خود و همسرتان مطمئن شوید.
ازدواج در سنین پایین:
کسانی که در سنین پایین ازدواج می کنند، معمولا تصمیمات احساسی می گیرند و از بلوغ فکری،عاطفی و اجتماعی لازم برای شروع زندگی مشترک برخوردار نیستند. این امر موجب به وجود آمدن اختلافات جدی در روابط زناشویی می شود. ضمن اینکه گاهی ازدواج در سنین پایین به دلیل مشکلات فرهنگی و از روی اجبار خانواده صورت می گیرد بنابراین به دلیل عدم وجود علاقه بین طرفین، معمولا این ازدواج ها نیز پایدار نخواهد بود.
فقدان آموزش های مناسب:
در صورتی که زوجین پیش و پس از ازدواج آموزش های لازم را دریافت نکرده باشند، ورود به زندگی مشترک برای آن ها بسیار چالش برانگیز خواهد بود زیرا زوجین نحوه ی برخورد با شرایط جدید و چگونگی تعامل با همسر خود را یاد نمی گیرند. بنابراین دچار اختلاف های جدی شده و احتمال بروز طلاق بیشتر می شود.
اختلاف عقاید مذهبی:
طلاق در میان همسرانی که عقاید مذهبی مشترکی دارند کم تر اتفاق می افتد. بنابراین اختلاف در عقاید مذهبی نیز باید به عنوان یکی از معیارهای قابل توجه برای تصمیم به ازدواج باشد.
مشکلات روانی:
مشکلات روانی درمان نشده، باعث عدم تعادل در رفتار و خلقیات افراد می شود. این امر باعث دشواری برقراری ارتباط در میان زوجین شده و ادامه زندگی مشترک را با دشواری روبرو میکند. اختلالات شخصیتی از جمله اختلال شخصیت دو قطبی، اختلال شخصیت وسواسی و اختلال شخصیت پارانوئید باعث انعطاف ناپذیری و الگوهای نادرست ذهنی و تکانه های رفتاری می شود. اختلالات روان پریشی مانند اسکیزوفرنی باعث عدم تشخیص واقعی یا غیر واقعی بودن دنیای اطراف می شود. این افراد دچار توهم و هذیان می شوند. اختلال های کنترل تکانه در افراد باعث عدم مقاومت آن ها در برابر چیزهایی مانند قمار، سرقت است که برای آن ها و زندگیشان مضر است. مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب نیز باعث سردی روابط می شوند و در صورت عدم درمان می توانند در زندگی مشترک افراد تاثیر گذار باشند. اختلالات جنسی از جمله مازوخیسم جنسی، سادیسم، پارافیلیا نیز باعث تاثیرات بسیار منفی بر زندگی مشترک افراد می شود.
ناسازگاری جنسی:
اگرچه که داشتن رابطه ی جنسی هدف اصلی از تشکیل زندگی مشترک نیست اما بخش مهمی از زندگی مشترک است که می تواند در دوام زندگی مشترک نقش داشته باشد. عدم سازگاری جنسی مانند تفاوت در گرایش ها و خواسته های جنسی، باعث عدم رضایت طرفین از رابطه ی جنسی و در نتیجه مشکلات زناشویی و اختلافات عمده می شود.