دست بزن شوهر

دلایل دست بزن شوهر

 

 اینکه چرا مردان سوء استفاده فیزیکی می کنند دارای پاسخ های متعددی است. برخی از مردان از والدین خود چنین رویه ای را آموخته اند. تاریخچه اولیه آن ها شامل بدرفتاری با خود و یا مشاهده آزار دیگران (یکی از والدین یا خواهر و برادر خود ) بوده است.

 در نتیجه، برای مرد ازارگر، سو استفاده ی جسمانی و کتک زدن، جز شرایط عادی زندگی اش به شمار می رود. چنین افرادی یک پویایی خاصی از رابطه را درونی کرده اند که فقط شامل نقش های مکمل سوء استفاده کننده و قربانی است. آن ها از دوران کودکی خود، وحشت قربانی درمانده بودن را می شناسند و کاملاً درک می کنند.

 برای این افراد نقطه مقابل قربانی بودن، اصلاح رفتار نیست، ازارگر بودن است. با توجه به انتخاب بین قربانی خارج از کنترل یا سوء استفاده کننده کنترلگر، برخی از این افراد نقش سوء استفاده کننده را ترجیح می دهند. به سادگی آن رابطه را پویا می کنند و از جنبه ازارگر رابطه ای که آموخته اند استفاده می کنند.

 به این ترتیب اولین حس سرکوب شده که همان تسلط بر سرنوشت و تحت الشعاع دیگران نبودن را تجربه می کنند.

 

 1 - تربیت نادرست دلیل دست بزن شوهر

 بدرفتاری ها و مورد خشونت واقع شدن، باعث می شود قربانیان احساس انزوا، ترس و بی اعتمادی کنند. ضمن اینکه الگوی غلطی از نحوه ی ابراز ناراحتی را می اموزند. همین امر می تواند به پیامدهای روانی مادام العمر منتهی شود که به صورت مشکلات آموزشی، عزت نفس پایین، افسردگی و مشکل در ایجاد و حفظ روابط تظاهر می کند.

 تجربه سوء استفاده و بی توجهی در دوران کودکی می تواند منجر به نتایج نامطلوب در بزرگسالی شود. پیامدهای طولانی مدت کودک آزاری و بی توجهی حین تربیت از سمت والدین، از پیامدهای منفی جسمی و روانی تا شناختی و رفتاری و اجتماعی که تا بزرگسالی گسترش می یابد متغیر است.

 آموزش ندادن شیوه های درست ابراز احساسات و بیان ناراحتی نیز عامل موثری در پرخاشگری بزرگسالی است.

 

 2 - دست بزن شوهر به خاطر اعمال کنترل پرخاشگران

 از تاکتیک هایی برای اعمال قدرت و کنترل قربانیان خود استفاده می کند. این تاکتیک ها خودشان نیز از نظر روانی گاهی اوقات شامل بدرفتاری هستند. افراد کنترلگر قربانیان خود را با طیفی از تاکتیک های متفاوت تحت فشار می گذارند. از جمله:

 تقویت مثبت: مانند تحسین کردن جذابیت سطحی، چاپلوسی، بمباران رفتار عاشقانه، هدیه دادن و توجه نامتناسب.

 تقویت منفی: (حذف یک رفتار نفرت انگیز) 

تنبیه روانشناختی: مانند نق زدن، رفتار خاموش و سکوت کردن، فحش دادن، تهدید کردن، ارعاب، احساس گناه دادن و بی توجهی.

 تاکتیک های آسیب زا: مانند سوء استفاده کلامی یا خشم انفجاری و دست بزن داشتن و وارد اوردن صدمات جسمانی.

 

 3 - اعمال قدرت 

سواستفاده از قدرت، معمولاً توسط یک فرد سوء استفاده کننده برای به دست آوردن و حفظ قدرت و کنترل بر شخص دیگر بکار می رود؛ با این هدف که قربانی مورد سوء استفاده روانی، جسمی، جنسی یا مالی قرار بگیرد.

 مشکلات زمینه ای در سابقه ی رفتار فرد، نداشتن اعتماد به نفس و یا عزت نفس کافی منجر به پیاده کردن چنین شیوه ای می شود. فرد خشونتگر با اعمال قدرت و سلطه گری، در پی ارضا نیازهای روانی پاسخ داده نشده است. در مطالعات روانشناسی شخصیت، برخی از اختلالات شخصیتی، ویژگی هایی را نشان می دهد که شامل نیاز به قدرت یا کنترل بر دیگران است.

 

 4 - اختلالات شخصیتی

 مطالعات نشان داده است که اختلالات شخصیتی ممکن است در بین مردانی که به طور عادی مرتکب خشونت خانگی می شوند شایع باشد. در مطالعه ای گزارش شد که این دسته از مردان در مجموع نمرات پایینی در ازمون مهم ( ام ام پی آی) گرفته اند. در اختلالات شخصیت مرزی و ویژگی های شخصیت ضد اجتماعی مرات بالا و در مقیاس های خصومت و انتقاد از خود امتیاز بیشتری کسب کردند.

 

 5 - عدم مهارت حل مساله

 مهارت حل مسئله برای هر گروه ازمایشی در مطالعات مذکور به طور قابل توجهی ضعیف تر از هنجارهای منتشر شده بود. مردانی که مرتکب خشونت خانگی می شوند معمولا در میان گروه بزرگی از مردان که مهارت های حل مساله ضعیفی دارند، دیده می شوند.

 علاوه بر این به نظر می رسد انواع خاصی از خصومت ها و سابقه انواع سوء استفاده در دوران کودکی از جمله سواستفاده جنسی هستند که ممکن است آنها را مستعد این امر کند که با زنان اطراف خود بخصوص شریک زندگی، خشن شوند. این رفتارها مانع از رشد درست درک مشکل و حل مساله می شود.

 

 6 - عدم مهارت کنترل خشم

 عصبانیت یک واکنش طبیعی انسانی است. می تواند در موقعیت های خاصی مانند پاسخ به تهدیدهای صدمه یا صدمه به خود یا دیگران موثر و مفید باشد؛ اما ناتوانی در کنترل خشم می تواند مخرب باشد. باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی می شود.

 همچنین بر روابط شخصی و حرفه ای تأثیر منفی می گذارد. خشم نه تنها بر روابط بیرونی تأثیر بگذارد، بلکه بر سلامت فردی نیز تأثیرات مخربی دارد. مطالعات نشان داده است که عدم کنترل خشم می تواند منجر به بیماری های قلبی عروقی، بولیمیا (اختلال خوردن)، دیابت و تصادفات جاده ای شود.

 بنابراین مهم است که هنگام کمک به افراد برای مقابله با مسائل مربوط به مدیریت خشم، به درمان های روانشناختی و دارویی توجه شود.